هشدار

هشدار

ﻣﯽ ﺑﺨﺸﻢ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﺭﺍ
ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﻡ
ﺍﺣﻮﺍﻝ ﻣﻦ
را ﺗﺎ ﺁﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﮐﻨﻨﺪ
ﻋﺒﻮﺭ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺍﺯ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺗﯽ ﻫﺎﺷﺎﻥ
ﻣﯽ ﺍﯾﺴﺘﻢ
ﺑﺎﺯﯼ ﻫﺎﺷﺎﻥ را ﺳﺎﺩﻩ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ...
ﻣﯽ ﺑﺨﺸﻢ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﺭﺍ
ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﯽ ﺯﻧﻢ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﻬﺰﺍﺀِ ﻗﻬﻘﻬﻪ ﻫﺎﺷﺎﻥ
ﮔﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﺑﻪ ﺳﯿﺎﺳﺖِ " ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ "
ﻫﺎﺷﺎﻥ
ﺻﺒﻮﺭﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﺭﻓﺘﻦ ﻫﺎ ﻭ ﺁﻣﺪﻥ ﻫﺎﺷﺎﻥ ...
ﺻﺒﻮﺭﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﺗﺎ ﺁﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﻃﺎﻗﺘﻢ ﻃﺎﻕ ﺷﻮﺩ
ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ
ﭘﺸﺘﻢ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﺑﻪ ﮐﻮﭼﮑﯽ ِ ﺩﻧﯿﺎﺷﺎﻥ



نظرات شما عزیزان:

reza
ساعت5:02---8 شهريور 1394
ﻧﻤﮏ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﺍﻣﺎ ﻧﻤﮏ ﭘﺎﺵ ﺯﺧﻢ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﻫﺮﮔﺰ!!!
ﻋﺠﯿﺐ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﻣﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻤﺪﻟﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﺭﺍ ﻧﯿﺎﻣﻮﺧﺘﯿﻢ !
ﺷﺎﯾﺪ ﺍﯾﺮﺍﺩ ﺩﺭ ﮔﻔﺘﺎﺭﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ، ﺷﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﮊﻥ ﻣﺎﻥ ﻭ ﺷﺎﯾﺪ ﺍﺻﻼً ﺷﺨﺼﯿﺘﻤﺎﻥ
ﺍﯾﻨﺠﻮﺭ ﺷﮑﻞ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﮐﻪ ﺑﺠﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﺯ ﺩﺭﺩ ﮐﺴﯽ ﺑﮑﺎﻫﯿﻢ ﺑﺮ ﺩﺭﺩ ﺍﻭ ﻣﯽ
ﺍﻓﺰﺍﯾﯿﻢ!!!
ﮔﺎﻫﯽ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﻓﻘﻂ ﮔﻮﺵ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﻫﻤﺪﻟﯽ ﻭ ﻫﻤﺪﺭﺩﯼ ﺍﺳﺖ!
ﻧﯿﺎﺯﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ ! ﻫﻤﯿﻨﮑﻪ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﯼ ﻭ ﻓﻘﻂ ﯾﮏ
ﺷﻨﻮﻧﺪﻩ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺑﺎﺷﯽ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ ...
ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻌﺎﺩﻟﻪ ﻧﺴﺎﺯ ﻭ ﺍﺯ ﺭﺍﻫﮑﺎﺭﻫﺎﯼ ﻧﺸﺪﻧﯽ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﻧﮕﻮ. ﮔﺮﻩ ﮐﻮﺭ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﮐﻮﺭﺗﺮ ﻧﮑﻦ ...
ﺳﻮﺍﻻﺕ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﻧﭙﺮﺱ ﻭ ﺑﺮ ﺍﻓﺴﻮﺳﻬﺎ ﻭ ﻏﻢ ﻫﺎﯾﺶ ﻧﯿﻔﺰﺍ ...
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺧﺎﻟﯽ ﺷﻮﺩ ...

ﺑﻌﻀﯽ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻭﺟﻮﺩﺷﺎﻥ ﻧﻌﻤﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻌﻀﯽ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻧﺒﻮﺩﻧﺸﺎﻥ !
ﺑﻌﻀﯽ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺣﮑﻢ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻧﺠﺎﺕ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻧﺪ. ﺩﺭﺳﺖ ﻫﻤﺎﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﮐﺲ ﻭ
ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺑﺮﯾﺪﻩ ﺍﯾﯽ، ﮐﻨﺎﺭﺕ ﻫﺴﺘﻨﺪ ...
ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﻪ ﺗﻮﻥ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﺁﺭﺯﻭ ﻣﯿﮑﻨﻢ
ﺁﻧﺎﻥ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ...
ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﻣﺮﺍﻗﺒﺸﺎﻥ ﺑﺎﺷﯿﺪ ...
ﺣﯿﻒ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﺷﻨد ...


reza
ساعت5:00---8 شهريور 1394
به چشمهایت بگو....آنقدر برایم رجز نخوانند...
من اهل جنگ نیستم...شاعرم...
خیلی بخواهم گرد و خاک کنم شعری مینویسم
آنوقت اگر توانستی
مرا در اغوش نگیر……


reza
ساعت4:56---8 شهريور 1394
هيچكس را در زندگی مقصر نمی دانم...
از خوبان "خاطره"
و از بدان "تجربه"
میگیرم...!
بدترین ها "عبرت" میشوند...!
وبهترین ها"دوست"
حرف اشتباهیست كه ميگويند...
با هر كس بايد مثل خودش رفتار كرد.
اگر چنين بود!!!
از منيت و شخصیت هر كس چيزى باقى نميماند.
هركس هر چه به سرت اورد فقط خودت باش.
اگر جواب هر جفايى بدى بود.
داستان زندگی ما خالى از ادم های خوب بود.
اگر نميتوانى ادم خوبه ى زندگي كسى باشى.
اگر براى ياد دادن تنها همان خوبى هايى كه خودت بلدى ناتوانت كردند
اگر همان اندك مهربانيت را از بر نشدند.
اگر خوبى كردى و بدى ديدى.
كنار بكش!!!
اما بد نشو...
زيرا اين تنها كاريست كه از دستت بر ميايد.
مهم نيست با تو چه كردند.
تو قهرمان زندگی خودت بمان
تو ادم خوبه ى زندگی خودت باش
با وجدانت اسوده بخواب.
سرت را پيش خدايت بالا بگير.
و بخاطر همه چیز شاکر باش...


reza
ساعت4:55---8 شهريور 1394
برای همه خوب باش....
اونیکه فهمید ،همیشه به یادته....
اونیم که نفهمید ،
روزی دلش برای تمام خوبیهات تنگ میشه....


reza
ساعت4:52---8 شهريور 1394
اگر کسي تو را با تمام مهربانيت دوست نداشت ... دلگير مباش که نه تو گناهکاري نه او
آنگاه مهر مي ‌ورزي مهربانيت تو را زيباترين معصوم دنيا مي‌کند ... پس خود را گناهکار مبين
من عيسي نامي را مي شناسم که ده بيمار را در يک روز شفا داد ... و تنها يکي سپاسش گفت!!!
من خدايي مي شناسم كه ابر رحمتش به زمين و زمان باريده ... يکي سپاسش مي گويد و هزاران نفر کفر !!!
پس مپندار بهتر از آنچه عيسي و خدايش را سپاس گفتند ... از تو براي مهربانيت قدرداني مي کنند.
پس از ناسپاسي هايشان مرنج و در شاد کردن دلهايشان بکوش... که اين روح توست كه با مهرباني آرام ميگيرد
تو با مهر ورزيدنت بال و پر ميگيري ...
خوبي دليل جاودانگي تو خواهد شد ...
پس به راهت ادامه بده
دوست بدار نه براي آنکه دوستت بدارند ...
تو به پاس زيبايي عشق ، عشق بورز و جاودانه باش...



reza
ساعت4:51---8 شهريور 1394
وقتیکه راه نمی روی!
یا نمی دَوی!
زمین هم نمی خوری!!!

و این " زمین نخوردن" ...
محصول سُکون است!
نه مَهارت! ...

وقتیکه تصمیمی نمی گیری!
و کاری نمی کنی!
پس اشتباه هم نمی کنی!!!

و این " اشتباه نکردن" ...
محصول اِنفعال است!
نه انتخاب! ...

خوب بودن ...
به این معنی نیست که ...
درهای تجربه را برخود ببندی!
و فقط پرهیز کنی،
خوب بودن ...
در انتخابهای ماست ...
که معنا پیدا می کند ...
و شکل می گیرد ...
چه جالب...
ناز را می کشیم؛
آه را می کشیم؛
انتظار را می کشیم؛
فریاد را می کشیم؛
درد را می کشیم؛
ولی بعد از این همه سال آنقدر نقاش خوبی نشده ایم که بتوانیم دست بکشیم!
" از هر آنچه آزارمان میدهد"

ديروز قصد داشتم دست اتفاق را بگيرم تا نيفتد ! اما امروز فهميدم که اتفاق خواهد افتاد،
اين ما هستيم که نبايد با او بيفتيم ...!


روزگارتان پر از اتفاقهای قشنگ......


rooya
ساعت0:27---7 شهريور 1394
من سایه های فرسوده اجدادم بر نفسهای این سرزمینم
من تکرار مکررهای هزارن سال پیشم
دست من دیری است به خونه لحظه ها الوده است
مرا با رقص بندهایم در بازار وجود معامله می کنند
طوفان ذهن من سالهاست در گرداب تردیدها
چرخیدن را وظیفه می داند
ما ادامه زمستان دورترین اندیشه ها هستیم
باید تولد را دوباره تجربه کنیم



نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


[ جمعه 6 شهريور 1394 ] [ 15:50 ] [ رضا ]
[ ]